Sunday, December 24, 2006

ابطحی:
2 – در حادثه كوي دانشگاه رفته بودم به آن‌جا سر بزنم. نفهميدم از طرف چه كساني (حزب‌الهي‌ها يا ديگراني كه من را آخوند ديده بودند) در محاصره افراد قرار گرفتم. شيشه عقب ماشين شكست، با سرعت از محاصره بيرون رفتم، دم منزل كه رسيدم ديدم يك چاقوي بزرگ تا دسته در صندلي كه نشسته بودم فرو رفته كه اگر يك ذره بيشتر فرو رفته بود يا به بالاتر صندلي اصابت كرده بود، الآن زبونم لال حد اقل قطع نخاعي بودم

No comments: