Saturday, December 23, 2006

آشوب:
۳. توی زندگیم فکر می‌کنم یکبار دل یکی رو شکوندم و هرچند در اون مورد خودم رو مقصر نمی‌دونم و تقصیر خودش بود، اما همیشه هر بلایی که به سرم میاد فکر می‌کنم تقاص همون دل شکوندن بود

روبو:
چهار) الان که 26 سالمه هنوز نمیدونم برای چی زندگی میکنم. و اول سال 85 به خودم اولتیماتوم دادم که تا پایان 85 بفهمم که برای چی زندگی میکنم. و هنوز سه ماه باقی مونده. امیدوارم بفهمم

حاجی واشنگتن:
۳- کلاس چهارم بودم که به ایران برگشتیم. روز اولی که به مدرسه رفتم، معلممون به من تو درس دیکته نیم نمره کم داده بود. ورقه رو بردم پیشش و با حالتی کاملا مودبانه گفتم:”خانم شما غلط کردید به من ۵/۱۴ دادید، من ۱۵ می شم!” فردای اون روز مادرم به مدرسه اومد و به خانم معلم توضیح داد که فارسی پسرش بفهمی نفهمی مشکل داره و اون بنده خدا هم کلی خندید

نیما:
1- من 2 سال پیش در کنکور ارشد با رتبه 225 رد شدم

رها:
در عین این­که آدم ترسویی هستم اما دلم می­خواد همه­چیز رو تجربه کنم و می­کنم!
مثلا در حالی که قلبم داره از جا کنده می­شه و کم مونده از دهنم بیرون بزنه، با سرعت 180 رانندگی می­کنم (بیشترش رو جرات نکردم تا حالا).

یه بار در یک مجلس عروسی، مسابقه­ی آوازخونی بود و همه فکر می­کردن من صدای قشنگی دارم، از ترس این که جوگیر نشم و براشون چه چه نزنم، مجبور شدم از مجلس فرار کنم.

پسر فهمیده:
حرف «ر» را نمی‌تونم درست تلفظ کنم و تقریبن اون را مثل «ی» می‌گم

خانوم حنا:
4. انزجار: یه همکار کمونیست پیر داشتم که تو شرکت آخری که کار میکردم با هم هم اتاقی بودیم. خیلی هیز بود و شوخی های لوسی میکرد. از اونجایی که من بعضی وقتها اصلن نیمتونم رک باشم به خصوص وقتی با یه آدم بزرگتر از خودم طرفم، هر روز من با حسی بین اشمیزاز( دیکته اش درسته؟) و ادب و حرص خوردن میگذشت. همین شد که من از کومونیستها بدم اومد

زیر خط آی تی:
بابا چه شری شده این حرکت های خودجوش وبلاگستان ، لامذهب تو عرض 1 ساعت همه گیر میشه و عین بختک میوفته به جون وبلاگ نویسها.

نیک آهنگ:
خدا از سر الپر نگذرد که ما را به این بازی "پنتاگونو" وارد کرد! حالا مساله این است که من هم نه نگفتم!
من رازهای نگوی زیادی دارم که نخواهم گفت! تا دلتان بخواهد، ولی چیزهایی هست که مدت‌ها در مورد خودم فراموش کرده بودم و الان یادم آمد که بد نیست بازگو کنم! چون بدم هم نمی‌آید یک کمی ماجرا سکسی شود، سکسی‌هایش را می‌گویم!